دسته : تاریخ
فرمت فایل : word
حجم فایل : 60 KB
تعداد صفحات : 75
بازدیدها : 498
برچسبها : اتحاد جماهیر شوروی تاریخ شوروی
مبلغ : 6000 تومان
خرید این فایلفهرست مطالب
فصل اول: طرح تحقیق
1- عنوان
2- مقدمه
3- هدف از انجام تحقیق
4- اهمیت موضوع مورد مطالعه
5- تبیین فرضیه ها
فصل دوم: ادبیات تحقیق
1-2- دوران لنین ثبات امپراطوری
2-2- دوران استالین وحشت و ارعاب
3-2- دوران خروشچف شکست های بزرگ
4-2- دوران برژنف اقتدار جماهیر
5-2- دوران گورباچف اصلاحات ناموفق
6-2- پیامدهای فروپاشی شوروی
1-6-2- تولد پانزده جمهوری جدید
2-6-2- تهدید امنیت
3-6-2- اروپای واحد
فصل سوم: روش مراحل اجرای تحقیق
1-3- روش انجام تحقیق
2-3- جامعه آماری
3-3- محیط پژوهش
4-3- ابزار گردآوری اطلاعات
5-3- اصطلاحات
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافته ها
فصل پنجم: خلاصه تحقیق و پیشنهادها
1-5- نتیجه
2-5- پیشنهاد
3-5- منابع
شکی نسیت که لنین، رهبر بلشویک ها، در انقلاب پیروز شد. تاکتیک های پیروزمندانه اش شامل انحلال یکجانبه مجلس نمایندگان، دادن وعده های دروغین، و بالاخره پشت سر گذاشتن مخالفانش بود. لنین وعده دموکراسی داد، و رژیمی توتالیتر و سرکوبگر عرضه داشت. او به دهقانان وعهده توزیع مجدد زمین داد، و مزارع اشتراکی دولتی را تحویل داد. لنین به نواحی غیر روسی که امپراتوری روسیه آن ها را تصرف کرده بود وعده استقلال داد، و جماهیر شوروی را عرضه کرد. او زمینه همه حکومت های کمونیستی آتی را فراهم آورد.
یان گری تاریخ نگار هدف فوری لنین را پس از به دست آوردن قدرت بدین سان توصیف می کند:
" لنین در دولت و انقلاب، دقیقاً مراحلی را تنظیم و عرضه کرد که برای بر انداختن جامعه سرمایه داری و ایجاد نظمی نو لازم بود… او می دانست که بی رنگ باید از راه پشتیبانی عامه مردم، به ویژه توده دهقانان، موضع حزب را مستحکم کند"
برای موفقیت، لازم بود که لنین نشان دهد مشغول اجرای وعده هایش در مورد زمین و صلح طلبی است. ولی او به راستی قصد نداشت اصلاحاتی در مورد زمین به عمل آورد. در عوض، کوشید تا دهقانان را مجاب کند که هدف اصلی او، یعنی اشتراکی کردن دولتی زمین، برابر استبا همان توزیع مجدد زمین. کارش نتیجه نداد.
در این احوال، پیش از آن که لنین بتواند به وعده هایی بپردازد که به توده ها داده بود، کوشید کنترل حزبش را بر کشور مستحکم تر سازد. انلاقب اکتبر پایان تلاش بلشویک ها برای کسب قدرت نبود.
انقلاب اکتبر، که فرمانروایی بلشویک ها را استوار کرد، بیش تر نوعی چنگ انداختن به قدرت یا کودتا بود تا انقلابی واقعی. تزار عزل شده بود و دولت موقت که کوشیده بود جای او را بگیرد در کل مورد قبول عامه مردم واقع شده بود. پس از آن بلشویک ها رهبران این دولت را خلع ید کرده و کنترل مرکز حکومت را در پتروگراد به چنگ آورده بودند. هر چند مقامات رسمی / دولت موقت به اجبار کنار زده شده بودند، بلشویک ها پیروزی نظامی به دست نیاورده بودند و هنوز نیازمند پشتیبانی گسترده مردم بودند.
به دنبال پیروزی بلشویک ها، و در میانه جنگ جهانی اول، روسیه وضعیت متزلزلی داشت. صنایع نوپای کشور برای تامین نیازهای بخش های نظامی و غیر نظامی نارسا بودند، و در همان حال جنگ شدن می یافت. از همه این ها گذشته، فرایند صنعتی شدن هنوز به بخش کشاورزی نرسیده بود، و توده های دهقانان نمی توانستند هم در جبهه خدمت کنند و هم به کشاورزی بپردازند. در نتیجه، کار در هر دو قسمت لنگ بود.
اغلب مردم روسیه بی سواد بودند و عمدتآً از فقر شدید رنج می بردند. راه ها، پل ها، خطوط راه آهن و سایر خدمات عمومی و رفاهی چنان بود که تقریباً بود و نبودشان فرقی نداشت. بدین ترتیب در آستانه برگزاری کنگره شوراهای سراسر روسیه در اواخر اکتبر 1917، بلشویک ها با چالش های جدی روبرو بودند.
کنگره اکتبر، اجتماع نمایندگانی از شوراها که یا در انقلاب شرکت کرده یا از آن پشتیبانی به عمل آورده بودند، با اکثریت آرا کنترل کشور به دست بلشویک ها را تایید کرد. لنین چنین تاییدی را حقانیت و رسیمت رهبری خویش تلقی کرد، و درصدد تشکیل کابینه ای دولتی برآمد، کابینه ای که شورای کمیسرهای خلق نام گرفت. کمیسرها همان وزیران کابینه در کشورهای مغرب زمین هستند. پانزده عضو کابینه لنینی فقط از میان بلشویک ها برگزیده شدند، از جمله خود لنین به عنوان رئیس شورا، و لئون تروتسکی کمیسر امور خارجه. از سمان اعضای کم اهمیت تر کابینه می توان اشاره کرد به " انقلابی گرجستانی حرفه ای کم تر شناخته شده ای به نام ژوزف جوگاسویلی، مشهور به استالین یا مرد پولادین، کمیسر امور ملل " - این توصیفی است که رابرت دانیل آورده است. کمیسرها در راس سازمان های حکومتی بودند.
به هنگام سلطنت تزار، لنین اعلاک کرده بود و عده داده بود حکه بوروکراسی ( کاغذ بازی) را که بر فعالیت های اداری روزمره حکومت سایه افکنده بود از میان بردارد. یکی از بازی های فراوان روزگار در تاریخ شوروی آن است که پس از ایجاد حکومت جدید بلوشیکی، لنین متوجه شد که به بوروکراسی گسترده تری نیازمند است تا بتواند کنترل مرکزی را به دست آورد. آنان که طبق نظریه مارکسیسم انتظار داشتند شوراهای محلی خودگردان باشند، با این جریان به کلی نومید شدند. لنین به سرعت تشخیص داد که باید قدرتی مرکزی ایجاد کند. او می گفت بدون حمایت حکومت مرکزی بلشویکی، کارگران در سطح محلی، مانند گذشته، در برابر استثمار آسیب پذیر خواهند بود، و، به هر تقدیر، خودگردانی بعداً عملی خواهد شد. لنین از دموکراسی صحبت کرده بود، ولی بعداً اظهار داشت که کشور باید حکومت مرکزی نیرومندی داشته باشد. ...
در ادامه نگاهی می اندازیم به بخشهای دیگری از تحقیق تاریخچه اتحاد جماهیر شوروی
کار بزرگ ملی کردن صنایع روسیه چیزی نبود که یک شبه بتوان آن را انجام داد. بدین قرار لنین مرحله به مرحله در جاده سوسیالیسم گام نهاد. او در تغییر مالکیت فردی به مالکیت دولتی، گام هایی به سوی برابری طبقات برداشت و مساوات طلبی اقتصادی و اجتماعی را ارج نهاد. مثلاً در یکی از اعلامیه هایش همه عناوین و تقیم بندی های قانونی طبقاتی را از میان برداشت. در عین حال، این قدام هدف دیگری داشت و آلأن افزالیش تولید بود، هدفی که به طور کامل حاصل نشد. کارگران هم بر اثر مصائب جنگ جهانی اول و هم به سبب یک سال منازعه داخلی بر سر قدرت مطلقاً خسته و درمانده بودند.
دهقانان نیز، که هنوز هم پابه کشاورزی روسیه به شمار می آمدند، همین حال را داشتند، و لنین دریافت که باید به آنان نوید زندگی بهترین در آینده بدهد. بدین ترتیب وی بار دیگر به دهقانان وعهده زمین داد و اجازه داد در فورش محصولات خود تا اندازه ای آزاد باشند. این تصمیمات با فلسفه کمونیستی مغایرت داشت. ولی لنین همواره مصلحت بین بود: ملی کردن صنعت و کشاورزی، کارگران و کشاورزان حق شناس را به پشتیبانی حکومت جدید و همکاری با آن سوق نداد؛ این بود که لنین گامی به عقب برداشت. و فرایند اشتراکی کردن کامل را به تعویق انداخت. ولی برای حصول هدف بلشویکی دیگری؛ این عقب نشینی از اصول کمونیستی ضروری بود. هدف مزبور تجدید سازمان ارتش بود.
لنین در مهار کردن ارتش، کاری که کرنسکی در آن شکست خورد، پیروز شد: در این کار وی دست به دامان آگاهی طبقاتی سربازان عادی شد، سربازانی که در جنگ مایوس شده و پس از شکست از آلمان ها آماده تغییر عقیده بودند. بسیاری از افسران صرفاً به این دلیل از حکومت جدید بلشویکی پشتیبانی کردند که به هر حال یک حکومت بود، و بدین ترتیب به نظر می رسید که خیال آن ها را از بابت دوام شغلشان راحت می کرد.
لنین در ژانویه 1918 ارتش را طبق اصول سوسیالیستی تجدید سازمان داد و نام جدید ارتش سرخ را بر آن نهاد ریچارد پایپیس در توضیح این موضوع می گوید:
بلوشیک ها حتی بعد از کسب قدرت، به خوار و خفیف کردن آنچه از ارتش قدیمی باقی مانده بود ادامه دادند، و افسران را از آن قدرت ناچیزی که هنوز برایشان باقی مانده بود محروم کردند.ابتدا دستور دادند که افسران انتخاب شوند، و پس از آن سلسله مراتب نظامی را از میان برداشتند، و قدرت فرماندهی را به شوراهای سربازان واگذار کردند...
...
خرید و دانلود آنی فایل